گم‌شده

در جست‌و‌جوی خویش در فراز و نشیب‌های تند و پیچاپیچ درون که کس را یارای رویارویی‌‌شان نیست٬ و گونه‌گونگی ورنگارنگی مدام تو رابه هرسو می‌کشاند و به زانویت می‌آورد؛ و یافتن ویقین در چنگال شک و تردید نیمه‌جان می‌شود و سوسوی شعله‌ای در دوردست‌های وجود مسرورت می‌کند؛ بودنت مرهمی بر جان خسته و نزار من است.

باش تا بیابم تو را و تو مرا بنمایی بر خود تا بیابم خود را از وجودت و سرشار شوم از بودنت...