شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان وقت پرست
اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود
ببین که جام زجاجی چه طرفهاش بشکست
بیار باده که در بارگاه استغنا
چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست
از این رباط دو در چون ضرورت است رحیل
رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست
مقام عیش میسر نمی شود بیرنج
بلی به حکم بلا بسته اند عهدالست
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستیست سرانجام هر کمال که هست
شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست
به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست
زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفتهی سخنت می برند دست به دست
نقد و تفسیر و نظرات خود را درباره این غزل بنویسید.
آلبوم به نام گل سرخ؛با آهنگسازی حمید متبسم و خوانندگی سالار عقیلی بر روی اشعار استاد دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
حمید متبسم از قویترین نوازندگان تار و از دستپروردگان مکتب استاد هوشنگ ظریف است.او به نظر من از پیشگامان موسیقی چند صدایی در ایران است و تنظیمهای زیبای وی در آثاری چون «بامداد» و «بوینوروز» به خوبی گواهی بر این مدعاست. آلبوم حاضر پس از سالها؛ادامهی راه پر فراز و نشیب دو اثر پیشین متبسم است.توضیحات بیشتر و قسمتهای کوتاهی از قطعات این کار را میتوانید در اینجا ببینید و بشنوید.
سالار عقیلی:از خوانندگان جوان امروز و از امیدهای آیندهی آواز ایران.هر چند که در این مدت نیز آثار زیبایی را به یادگار گذاشته و قدرت خویش را ثابت کرده است و البته به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران؛نزدیکترین صدا را به استاد آواز ایران دارد.(شاید حتا اندکی بیش از همایون)
استاد شفیعی کدکنی:نمیدانم چه صفاتی را دربارهی استاد بنویسم.فقط بسنده کنم به این که ایشان بزرگترین پژوهشگر و ادیب زمان ما هستند و آثارشان همگی جزء کتابها و منابع مرجع به شمار میآیند.البته نباید فراموش کرد که استاد از نامورترین شعرای زمان ما هستند و بسیاری از اشعار ایشان در حافظه زمان ثبت و ضبط گردیده است.برای مثال شعری که نام آلبوم نیز برگرفته از آن است را برای لذت دوچندان بخوانید:
بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب
که باغها همه دلشاد و بارور گردند
بخوان؛دوباره بخوان تا کبوتران سپید
به آشیانهی خونین دوباره برگردند
ز خشکسال چه ترسی؟که سد بسی بستند
نه در برابر آب! که در برابر نور!...
و در برابر آواز و در برابر شور
تو خامشی که بخواند؟ تو میروی که بماند؟
که بر نهالک بیبرگ ما ترانه بخواند؟
زمین تهیست زرندان
همین تویی تنها که عاشقانهترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان
«حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی»
سلامی چو بوی خوش آشنایی
برآن مردم دیدهی روشنایی